من هنوز منتظر جوونه زدن درختام، منتظر سبز شدنشون،اما دریغ از یه جوونه سبز.از اول اسفند منتظرش بودم؛منتظر بهار، ولی وقتی بهار میرسه دیگه دوسش ندارم. از افسردگی بعد تعطیلاتش خیلی رنج میبرم:)). همش یاد شوق قبل تعطیلات میوفتم، افسرده میشم، فک میکنم دیگه خوشی هام تموم شده تا چندین سال دیگه باید یه زندگی پر از استرسو بگذرونم.

بعضی وقتا، انتظار بعضی اتفاقا خیلی قشنگتر از رخ دادنشونن.

منتظر بهار بودن یه بهونه اس .


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها